جدول جو
جدول جو

معنی چال کردن

چال کردن
دفن کردن، مدفون کردن
متضاد: نبش کردن، زیر خاک پنهان کردن، کندن، حفر کردن
متضاد: پر کردن، گود کردن، گودال کندن، لانه ساختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد