معنی تن آسانی تن آسانی آسایش، آسودگی، تنبلی، کاهلیمتضاد: تلاش، تلاشگری، سخت کوشی، خوش گذرانی، رفاه، رفاه زدگی فرهنگ واژه مترادف متضاد