معنی تمسک تمسک اعتصام، بهانه، پناه بری، تشبث، توسل، دستاویزسازی، چنگ زدن، درآویختن، دستاویز قرار دادن، چسبیدن، تشبث کردن، متشبث شدن فرهنگ واژه مترادف متضاد