معنی تمام تمام تماما، جمعناتمام، ناقص، اختتام، پایان، ختم، جمله، عموم، همگی، همه، کل، هر، بس، بسیار، زیاد، فراوان، بی کم وکاستمتضاد: ناقص، بسنده، کافی فرهنگ واژه مترادف متضاد