معنی تلقیح تلقیح آبستنی، باروری، بارورسازی، لقاح، آبله کوبی، واکسیناسیون، مایه زدن، واکسن زدن، گشن دادن، گشن سازی، آبستن کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد