جدول جو
جدول جو

معنی تقلا کردن

تقلا کردن
تلاش کردن، زحمت کشیدن، سعی کردن، کوشش کردن، تک ودو کردن، دست وپا زدن، کوشیدن، تکاپو کردن
متضاد: سستی کردن، دست و پا زدن، غلت زدن، غلتیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد