معنی تراشیدن تراشیدن ازاله، حلق، تراش دادن، خراطی کردن، رندیدن، زدودن، ستردن، خراشیدن، صاف کردن، در آوردن، جعل کردن، ساختن، خلق کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد