معنی تر تر خیس، مرطوب، نم، نمسار، نمناکمتضاد: خشک، باطراوت، تازهمتضاد: پلاسیده، پژمرده، خشک، تردامن، فاسق، ملوث، صعوه فرهنگ واژه مترادف متضاد