معنی تدین تدین پارسایی، تقدس، تقوا، تورع، خداترسی، دیانت، دین باوری، دینداری، دین ورزی، دیندار بودن، متدین بودنمتضاد: ناپارسایی فرهنگ واژه مترادف متضاد