جدول جو
جدول جو

معنی تدارک دیدن

تدارک دیدن
آماده کردن، مهیا کردن، تامین کردن، تمهید کردن، تهیه کردن، فراهم ساختن، تهیه دیدن، فراهم آوردن، مهیا ساختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد