جدول جو
جدول جو

معنی تخلیه کردن

تخلیه کردن
خالی کردن، تهی ساختن، پیاده کردن
متضاد: بار زدن، بار کردن، بیرون آوردن، بیرون ریختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد