جدول جو
جدول جو

معنی تخلف کردن

تخلف کردن
خلاف کردن، سرپیچی کردن، بدعهدی کردن، خلاف وعده کردن، خلف عهده کردن، بازماندن، دنبال افتادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد