معنی تحکم تحکم تعدی، زورگویی، امر، حکم، دستور، فرمان، داوری، قضا، قضاوت، حکومت، سلطه، فرمانروایی، تعدی کردن، زور گفتن، حکم کردن، فرمان دادن، داوری کردن، قضاوت کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد