جدول جو
جدول جو

معنی تجربه

تجربه
آزمایش، آزمون، امتحان، تجربت، محک، آزمودگی، خبرت، خبرگی، آزمودن، آزمایش کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد