جدول جو
جدول جو

معنی تالیف

تالیف
تدوین، تصنیف، جمع آوری، گردآوری، نگارش، تدوین کردن، جمع آوری کردن، گردآوری کردن، ایجاد الفت کردن، دل جویی، استمالت، نوازش، پیوند، ترکیب، پیونددهی، الفت دهی، دمسازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد