معنی تاسیده تاسیده تفته، سیاه سوخته، افسرده، پژمردهمتضاد: باطراوت، تیره، کدر، سیاه، خفه، گرفته، له له زنان، نفس نفس زنان فرهنگ واژه مترادف متضاد