جدول جو
جدول جو

معنی تازه شدن

تازه شدن
نو شدن، تازه گشتن، تجدید یافتن، تجدید شدن، تجدیدخاطره شدن، به خاطر آمدن، باطراوت شدن، خرم شدن، جوان شدن، شاد شدن، شادمان گشتن، بانشاط شدن، به یاد آمدن، به خاطر آمدن، زنده شدن، حیات تازه یافتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد