جدول جو
جدول جو

معنی تازه

تازه
جدید، مدرن، نو
متضاد: کهنه، ابتکاری، بدیع، بکر، طرفه، نوظهور، نوین، اخیر، موخر، متاخر
متضاد: دیرینه، قدیم، کهن، کهنه، اکنون، حالا، اینک، الان، باطراوت، شاداب، طری، نوشکفته
متضاد: پلاسیده، بی طراوت، تر
متضاد: خشک، پژمرده، دل پذیر، خوشاین
فرهنگ واژه مترادف متضاد