معنی تارک تارک راهب، تارک دنیا، برق، چکاد، سر، فرق، فرق سر، مفرق، هامه، هباک، راس، قله، نوک، اوجمتضاد: حضیض، کلاهخود، مغفر، تار کوچک، رشته باریک فرهنگ واژه مترادف متضاد