جدول جو
جدول جو

معنی پراکندن

پراکندن
تارومار کردن، متفرق کردن، انتشار، نشر، پخش کردن، شایع کردن، گستردن، منتشر کردن، افشاندن، نثار کردن، به هم ریختن
متضاد: جمع کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد