جدول جو
جدول جو

معنی بیمار

بیمار
آهمند، بستری، دردمند، رنجور، سقیم، علیل، علیل المزاج، مریض، معلول، منهوک، ناتندرست، ناخوش، ناسالم
متضاد: سالم
فرهنگ واژه مترادف متضاد