معنی بیدق بیدق پیاده شطرنج، پیادهمتضاد: سوار، بیرق، اختر، ستاره، کوکب، نجممتضاد: قمر، بلد، بلدچی، راهنمامتضاد: نابلد فرهنگ واژه مترادف متضاد