معنی بی عار بی عار تن آسا، تن پرور، کاهلمتضاد: کاری، کوشا، زرنگ، تن لش، سست عنصر، پست، بی آزرم، بی حمیت، بی شرممتضاد: باآزرم، بی حیا، بی غیرت، بی رگ، لشمتضاد: غیرتمند فرهنگ واژه مترادف متضاد