معنی بی روح
- بی روح
- خشک، خمود
متضاد: پرنشاط، سرد، یخ
متضاد: گرم، باروح، پرحرارت، سردمزاج، خاموش، خموش، ساکت، صامت
متضاد: پرنشاط، بی جنب وجوش، بی نشاط، دل مرده، غیرفعال
متضاد: بانشاط، فعال، افسرده، افسرده دل، روان نژند، ملول، نژند، سردمهر، کم عاطفه
متضاد: عطوف، با
