معنی بی چشم ورو بی چشم ورو حق ناشناس، حق نشناس، کورنمک، نمک نشناسمتضاد: حق شناس، بی حیا، بی شرم، گستاخ، وقیحمتضاد: باحیا فرهنگ واژه مترادف متضاد