معنی بلغم بلغم بی خیال، بی قید، تن پرور، تن آسامتضاد: زرنگ، فعال، پویا، چاق، چاقالو، فربهمتضاد: لاغر، نزار، خلط سینه فرهنگ واژه مترادف متضاد