معنی بقا بقا ابدیت، ادامه، استمرار، پایندگی، جاودانگی، خلود، دوام، زندگانی، زیست، زندگی کردن، زیستن، پایدار ماندن، جاوید ماندن، مخلد شدن فرهنگ واژه مترادف متضاد