جدول جو
جدول جو

معنی بساز

بساز
خرسند، سازشگر، موافق، سازگار، قانع
متضاد: ناسازگار، آماده، ساخته، مهیا
متضاد: نامهیا
فرهنگ واژه مترادف متضاد