معنی برگشتن برگشتن بازآمدن، رجعت کردن، مراجعت کردن، سرنگون شدن، واژگون شدن، منصرف شدن، مرتدشدن، تغییر یافتن، تغییر کردن، ارتداد، انصرافمتضاد: رفتن، عازم شدن، تغییر جهت دادن، عدول کردن 01 نامساعد شدن، برگشت خوردن فرهنگ واژه مترادف متضاد