معنی برطرف شدن برطرف شدن ازبین رفتن، از میان رفتن، زایل شدن، نیست شدن، نابود شدن، مرتفع شدن، حل شدن، فیصله یافتن، تمام شدن، به پایان رسیدن فرهنگ واژه مترادف متضاد