جدول جو
جدول جو

معنی برخورد کردن

برخورد کردن
برخوردن، به هم رسیدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، تصادم کردن، تلاقی کردن، مصادف شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد