معنی برآمدن برآمدن بالا آمدنمتضاد: پایین رفتن، طلوع کردن، آفتاب تابیدنمتضاد: غروب کردن، پدیدار گشتن، پدید آمدن، ظاهرشدن، نمایان گردیدن، هویدا شدنمتضاد: ناپدید شدن، ورآمدن، روییدن، رستن، سر زدن، متورم شدن، ورم کردن، به طول انجامیدن، طول کشیدن 9 فرهنگ واژه مترادف متضاد