جدول جو
جدول جو

معنی بدنما

بدنما
بدترکیب، بدشکل، بدمنظر، بدنمود، کریه المنظر
متضاد: خوش نما، خوش ترکیب، خوش منظر
فرهنگ واژه مترادف متضاد