جدول جو
جدول جو

معنی بایر

بایر
کویر، لم یزرع، موات، نامزروع، هامون، خراب، نامسکون، ویران، ویرانه
متضاد: آباد، دایر، معمور
فرهنگ واژه مترادف متضاد