معنی باطل کردن باطل کردن ابطال کردن، فسخ کردن، لغو کردن، ملغا ساختن، بی معنی کردن، بیهوده گردانیدن، مهمل گذاشتن، ناحق جلوه دادن، ناراست قلمداد کردن، ضایع گردانیدن، خط زدن، قلم زدن، ازاعتبار انداختن، نامعتبر اعلام کردن، تبطیل فرهنگ واژه مترادف متضاد