جدول جو
جدول جو

معنی باز کردن

باز کردن
گشادن، وا کردن، گشودن
متضاد: بستن، مسدود کردن، دایر کردن، تاسیس کردن، ایجاد کردن، جدا کردن، شکافتن، تشریح کردن، شرح دادن، از بین بردن) مانع (6 مرتفع ساختن، گره گشایی کردن
متضاد: گره زدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد