معنی بار دادن بار دادن بر دادن، ثمردادن، میوه دادن، کود دادن، اجازه شرفیابی دادن، اجازه ورود دادن، اذن دخول دادنمتضاد: باریافتن فرهنگ واژه مترادف متضاد