جدول جو
جدول جو

معنی آوردن

آوردن
اتیان، با خود حمل کردن، رساندن، زادن، زاییدن، حکایت کردن، روایت کردن، نقل کردن
متضاد: بردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد