معنی آلودگی آلودگی پلیدی، کثافت، ناپاکی، فجور، فسق، گناه، آغشتگی، آلوده شدن، درگیری، دین، قرض، وامداری، به انحطاطکشیده شدن، منحطشدنمتضاد: تمیزی، عصمت فرهنگ واژه مترادف متضاد