معنی آباد آباد برپا، دایر، معمور، پررونق، پیشرفته، توسعه یافته، مترقی، تندرست، سالم، بسامان، منظم، غنی، مرفهمتضاد: خراب، متروک، ویران، بی رونق، عقب مانده فرهنگ واژه مترادف متضاد