جدول جو
جدول جو

معنی шить

шить
دستکاری کردن، دخالت کند، سوزن زدن، سوزن سوزن شدن، دوختن، ضدّ عفونی دود
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با шить

бить

бить
تِنیس زَدَن، تَاثیر پَذیری، شِکَنجِه کَردَن، شِکار غِیرِقانونی، ضَربِه زَدَن، ضَربِه بِزَنید، کوبیدَن، زَدَن، ضَرب و شَتم، فِشار دَهید
دیکشنری روسی به فارسی

жить

жить
زِندِگی کَردَن، بیوُگِرافی، خانِه داشتَن، خائِن، ساکِن شُدَن، ساکسیفونیست
دیکشنری روسی به فارسی