معنی уступать уступать تحویل دادن، تخصّص، تسلیم کردن، رام کردن، تسلیم شدن، مطیع دیکشنری روسی به فارسی
отступать отступать عَقَب رَفتَن، عَقَب ماندِگی، کاهِش یافتَن، کاهِش یابَد، عَقَب نِشینی کَردَن، هوش دیکشنری روسی به فارسی