جدول جو
جدول جو

معنی упрямый

упрямый
ارادی، ارائه، سرسخت، تسلیم ناپذیر، لجباز، لجوج، سرسختانه، مصرّ، مداوم، نظر محور، نظرسنجی
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با упрямый

угрюмый

угрюмый
عَبوس، اَخم کَردَن، بَدخُلق، بَدخُلقی، بِه طُورِ خَستِه کُنَندِه، خَستِه کُنَندِه، گِلِه مَند، کَثیف، غَمگین، ناراضی
دیکشنری روسی به فارسی

упрямо

упрямо
با تَعَصُّب فِکری، با تَأمُّل، بِه طُورِ سَرسَخت، سَرکِشی، بِه طُورِ لَجبازانِه، فُوراً، با سَرسَختی، گَرم مِزاج، لَجوجانِه، لَحظِه
دیکشنری روسی به فارسی