جدول جو
جدول جو

معنی управлять

управлять
هدایت کردن، تغییر مسیر، دست گرفتن، دست نخورده، مدیریّت کردن، مدیریّت کنید، سوء مدیریّت
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با управлять

отправлять

отправлять
اِرسال کَردَن، اِرسال کُنید، کِشتی فِرِستادَن، اِلاستیک، خِدمَت کُنید، پُست اِرسال کَردَن، جاسوس، فِرِستادَن، فِرِشتِه ای
دیکشنری روسی به فارسی

исправлять

исправлять
اِصلاح کَردَن، اِصلاح، تَصحِیح کَردَن، دُرُست اَست، تَصحِیح، تَعمیر، دَرمان کَردَن، دَرمان
دیکشنری روسی به فارسی