جدول جو
جدول جو

معنی унижать

унижать
بی احترامی کردن، بی احترامی، شرمنده کردن، رسوایی، تواضع کردن، مطیع، تحقیر کردن
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با унижать

уникати

уникати
اِجتِناب کَردَن، اِجتِناب کُنید، پیشگیری کَردَن، پیشنَهاد، خُودداری کُنَند، طَفرِه رَفتَن، دَریاچِه، فَرار کَردَن، فَرار کُن، دُور زَدَن، قَدَم زَدَن، پَرهیز کَردَن، عادِل
دیکشنری اوکراینی به فارسی

понижать

понижать
پایین آوَردَن، پایین تَر، تَنَزُّل دادَن، تَحقِیر شُدِه اَست، کاهِش دادَن، کاهِش دَهَد، مَحروم کَردَن، کور کَردَن
دیکشنری روسی به فارسی