جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با таранить

тратить

тратить
صَرف کَردَن، آشِکار، مَصرَف کَردَن، مَصنوعی بودَن، هَدَر دادَن، هَدَر رَفت
دیکشنری روسی به فارسی

ранить

ранить
آسیب زَدَن، تَحرِیف کَردَن، زَخم زَدَن، مَجروح کَردَن، آسیب رِساندَن، مَعلول کَردَن
دیکشنری روسی به فارسی