جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با составлять

заставлять

заставлять
وادار کَردَن، تَشوِیق کُنَند، مَجبور کَردَن، رام کَردَن، اِجبار کَردَن، سَرزَدِه
دیکشنری روسی به فارسی