جدول جو
جدول جو

معنی собираться

собираться
جمع شدن، جمع آوری کنید، گله کردن، غر زدن، به هم پیوستن، مخلوط کردن
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با собираться

собирать

собирать
تودِه کَردَن، تورَفتِگی، جَمع کَردَن، جَمع آوَری کُنید، جَمع آوَری کَردَن، غارَت، قابِض
دیکشنری روسی به فارسی