معنی связывать связывать بستن، بسته بندی کنید، بسته شدن، بشردوستانه، باند زدن، باندپیچی شده، پیوند دادن، پسر عموی، را فشار دهید، رشته کردن، فاسد شدنی، اتّحاد دادن، یکپارچه کننده، پایه زدن، پایه، ربط کردن، رحم کن دیکشنری روسی به فارسی