جدول جو
جدول جو

معنی прыгать

прыгать
پریدن، پرش، پرش کردن، جهش کردن، جهش یافته، رنگ پریده، جست و خیز کردن، شجاع، مبهم
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با прыгать

рычать

рычать
غُرغُر کَردَن، پاشیدَن، سَرزَنِش کَردَن، غُرِّش کَردَن، غُرِّش، غُرّیدَن، مُو
دیکشنری روسی به فارسی